خانواده
دكتر داریوش صفوت، فرزند بزرگ علیاصغر صفوت، اولاد ذكور ارشد میرزا آقاخان صفوتالمُلك، تنها پسر میرزا مهدی (محمدعلی) حكیم الهی، فرزند میرزا عبدالله اشكی آقاسیباشی، پسر میرزا محمدعلی، نوة میرزا مهدی استرآبادی وزیر نادرشاه افشار است. شجرهنامههای خانوادگی ایشان نشان میدهد كه میرزا مهدی استرآبادی از نوادگان خواجه نصیرالدین طوسی است. میرزا مهدی استرآبادی در زمان خود نقش مؤثری در تاریخ ایران داشته، چرا كه با نوآوری، به شیوهی آموزش سمعیبصری، خواندن و نوشتن را به نادرشاه آموخته است. این مطلب را ژان كورهی فرانسوی، در كتاب خواجهی تاجدار به صورت كاملتر شرح داده است.
واقعیت امر آن است كه میرزا مهدی، وزیر، مشاور و معلم نادرشاه بود و در تاریخ ایران در دورهی افشاریه، به كرات نام او مشاهده میشود. بعدها به دلیل جریانهایی كه علت اصلی آن رفتار تند نادر بوده، از كار دیوانی كناره میگیرد و وصیت میكند كه فرزندانش تا پنج پشت وارد كار دیوانی نشوند. از شواهد و قراین پیداست كه فرزندانش به وصیت پدر عمل میكنند، چرا كه تا مدتی ردپایی از اولاد میرزا مهدی در تاریخ مشاهده نمیشود. ولی در زمان ناصرالدینشاه، نسل پنجم این خاندانِ تحصیلكرده، یعنی میرزا آقاخان، به دلیل اتمام محدودیت وصیت پدربزرگ، و احتمالاً به دلیل برقراری آرامش نسبی بر كشور، ابتدا با سمت مترجم مخصوص ناصرالدین شاه و سپس – به دلیل بروز لیاقت – به ریاست نظمیه منصوب میگردد.
ظواهر امر نشانمیدهد كه صفوتالمُلك هم – با وجود نزدیكی و تقربی كه در دربار داشته است – مجدداً تجربهی ناراحتكنندهی جد خود را در ذائقهی فعالیت اجتماعی خود میچشد و به دلیل مشكلاتی كه با یفرمخان ارمنی داشته، پس از مدتی به انزوا میرود و راه عرفان را از طریق خواهرش عالمتاج خانم كه همسر صفیعلیشاه بوده، در پیش میگیرد. علیاصغر صفوت، كه فرزند بزرگ صفوتالمُلك است، به تبعیت از جوانی پدر، وارد نظام میشود و جالب اینكه او نیز در جوانی متوجه میشود كه بهتر بوده به نصیحت جد خود میرزا مهدی عمل میكرد. زیرا پس از طی مراتبی در نظام، به میل خود از ارتش كناره میگیرد و وارد وزارت كشور میشود.
آنچه در این خانواده (البته تا آنجا كه امكان ردگیری بوده) به صورت یك «نشان» ویژه به دور از قدرتها و عزلتها، جنگها و قیامها، قبضها و بسطها همیشه به چشم خورده، هنر و به ویژه «موسیقی» است. میرزا آقاخان با دسترسی به استادانی همچون آقا محمدصادقخانِ سُرورُالملك و سُماع حضور، موسیقی را از سرچشمه نوشید و بعد از او فرزندش علیاصغرخان با تلمذ نزد درویشخان و میرزا عبدالله و دوستی و معاشرت با موسیقیدانان بزرگ آن دورهی ایران، مثل مهدی صلحی (منتظمالحكما)، حبیب سُماعی، حسینخان هنگآفرین و نوازندگانی مثل عبدالحسینخان شهنازی و رضا محجوبی، نوای اصیل (به معنا و مفهوم واقعیِ كلمهی اصیل) موسیقی را در خانواده از ضروریات اولیهای مانند تغذیه هم واجبتر نمود. شاید همین امر و تأثیر غیرقابل انكار موسیقی «واقعی» بر مغز و روان فرزندانش بود، كه فرزند بزرگش «دكتر داریوش صفوت» شد، كه نیازی به معرفی ندارد.
فرزند دوم، مرحوم سیروس صفوت، علاوه بر استادی در موسیقی و سهتارنوازی، از پیشكسوتان و مقامآوران شطرنج آسیا شد. زرتشت صفوت (برادر كوچك) بنیانگذار مدرسة گیتار در استرالیا، از صاحبنامهای گیتار كلاسیك در دنیا به شمار میرود و بر فرزند كوچك خانواده فرشته صفوت، تأثیر موسیقی به طرز اعجابآوری نمود كرد. بهگونهای كه او از پنجسالگی بدون آموزش، سنتور دوستانِ پدر و همكلاسیهای برادر بزرگ خود را كوك میكرد!
موسیقی همچنان در این خانواده جریان دارد به طوری كه فرزندان دكتر داریوش صفوت: ستاره و علیسینا، كه حاصل زندگی مشترك ایشان با خانم همایوندخت (ایران نَیِری) هستند نیز، دستی توانا بر این هنر دارند. موسیقی اصیل ایرانی را از پدر، و موسیقی كلاسیك اروپا را از بزرگان این هنر فراگرفتهاند.